فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 22 آذر 1403

پایگاه خبری شاعر

اکرم راستگویان تهرانی – گریه کردم

باز شد تنگ غروب و غرق حسرت گریه کردم
باغمت تنهاشدم تا بی نهایت گریه کردم

مثل یک سبزینه ,تنها در میان برف ای عشق
سر به روی شانه های مهربانت گریه کردم

چشم در راه تو چون ماندم دقایق راشمردم
طاقتم شد طاق با آهنگ ساعت گریه کردم

تا که زد هاشور شب را روح پر غوغای باران
مثل باران بر تَرَک زار صداقت گریه کردم

تکیه کردم بر خیالت بی محابا روبرویت
مثل یک دیوانه از فرط سعادت گریه کردم

برضریح چشمهایت سر نهادم با صداقت
التماست کردم وبا قصد حاجت گریه کردم

چند وقتی می شود بیگانه ای گم در کویرم
سوختم اما برایت با سخاوت گریه کردم

می نوشتم نامه ای در وصف احساسات پاکت
تا بروید عشقمان بر روی پاکت گریه کردم

ای که مصداقی برای شعرهای نارسایم
تا نبودی بر خیال آشنایت گریه کردم


شاعر اکرم راستگویان تهرانی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو