میشود باغچه ای داشت ولی…
توی دل اینه ای کاشت ولی…
توی دل اینه ای کاشت ولی…
باتو از سایه صمیمی تر شد
از فراقت گله ای داشت ولی…
میشود عشق تورا یک رویا
یافقط خاطره پنداشت ولی…
میشود در گذر عمر نشست
خویش را پیش توانگاشت ولی..
میتوان جای توراخالی دید
بغض راخوردو نگهداشت ولی…
میشود بادل تنگ عادت کرد
روی هم تل غم انباشت ولی …
خوب من کاش بدانی این دل
بی تواز دیده چه بگذاشت ولی…
میشود یک قدم از حرف گذشت
حیف شد مغلطه نگذاشت ولی…
شاعر اکرم راستگویان تهرانی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو