فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 25 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

اکرم راستگویان تهرانی – احساسهای گمشده

وقتی تورا به جرم صفا دار میزنند
این دستهای از توجدا زار میزنند
برما که یک رفیق نداریم جز خدا
بهتان کفر تهمت انکار میزنند
باور کنید عشق ووفا گم شدند گم
هرچند حرف عشق به تکرار میزنند
مارا که اشتراک نداریم جزتهی
بازور جمع داخل امار میزنند
باروح مرده سایه وتصویر مرده اند
ناچار قاب مرگ به دیوار میزنند
گویی تمام زنجره هادرد میکشند
جایی که روح راغل اجبار میزنند
انگشتهای ناشی من تار ناله را..
تنها برای عشق تواین بار میزنند
ایینه ها صداقت خورشید را تورا..
احساسهای گمشده را جار میزنند.

شاعر اکرم راستگویان تهرانی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو