توصيف آرايه:
« ايهام در لغت»: مصدر باب افعال است از اصل ثلاثى« وهم»، به معنى رفتن دل به
سوى چيزى بدون قصد آن. پس ايهام به معنى به شكّ انداختن و به گمان افكندن است و
نام صنعتى است از صنايع شعرى، كه اين صنعت را با توجّه به منابع و مدارك موجود در
صنايع بديعى مىتوان چنين تعريف كرد: ايهام آن است كه شاعر لفظى به كار برد كه
داراى دو معنى قريب و بعيد باشد. ذهن متوّجه معنى قريب مىشود در حالى كه منظور
شاعر معنى بعيد آن است.
انواع ايهام در ديوان حافظ
هرگاه دربارۀ ايهامات ديوان حافظ دقّت و توجّه كافى مبذول داريم، روشن مىگردد
كه كيفيّت ايهام در ديوان حافظ متفاوت است. گاهى يك« لفظ» داراى دو معنى است
در حالى كه تنها يكى از آن دو با مفهوم بيت مناسب است و گاهى بيت با هر دو معنى و
مفهوم« لفظ» داراى معناى درست است، يا گاهى بعضى مفاهيم ايهامى پيش مىآيد كه
به طور مستقيم بستگى به معنى و مفهوم يك لفظ ندارد. روى اين اصل ايهامات ديوان
حافظ را مىتوان به سه دسته تقسيم كرد:
دستۀ اوّل: ايهامات لفظى>
دستۀ دوّم: ايهامات معنوى>
دستۀ سوّم: ايهامات لفظى و معنوى>
هر يك از اين سه دسته خود بر چند نوعاند كه اينك به تفصيل بيان مىشود.
ايهامات لفظى
ايهامات لفظى آنهائى هستند كه در بيتى، لفظى به كار رفته كه داراى دو يا احيانا
چند معنى و مفهوم است كه بيت با يكى از آنها داراى معنى درست است; ولى مفهوم يا
مفاهيم ديگر نيز روى قراين و مناسباتى ايهاما پيدا مىشوند، در حالى كه بيت با آن يا با
آنها معنى درست ندارد يا لفظى به قراين، موهم متجانس و متشابه خود مىشود.
مثال:>
مدامم مست ميدارد نسيم جعد گيسويت | خرابم مىكند هر دم نگاه چشم جادويت |
كلمۀ« مدام» داراى دو معنى است 1- پيوسته و دايم و مداوم 2- شراب
واضح است كه در اين بيت« مدام» به معنى دايم و پيوسته است. يعنى مرا نسيم
جعد گيسوى تو پيوسته مست مىدارد و نگاه چشم جادويت هر دم خرابم مىكند، ولى
ذهن ناچار متوجّه مفهوم دوّم« مدام» يعنى شراب خواهد شد، به قرينۀ كلمۀ« مست» و
طبيعى بودن مستى از شراب… كسى كه اوّل بار اين شعر را مىخواند، به شرطى كه هر دو
معنى« مدام» را بداند، اگر فقط جملۀ« مدامم مست مىدارد» را بخواند و كمى توقّف كند
فكر خواهد كرد كه« مدام» به معنى شراب است. ولى وقتى بقيۀ شعر را خواند، درك
مىكند كه آنچه مستم مىدارد شراب نيست، بلكه بوى زلف است. آن وقت با اطمينان
كامل مىگويد« مدام» در اين بيت به معنى« پيوسته» است نه شراب.
ايهامات معنوى
ايهام معنوى آن است كه ذهن بدون توجّه و تكيۀ مستقيم، روى معانى مختلف يك
لفظ، از تمام بيت متوجّه چند مفهوم مىگردد كه بيشتر مربوط به قواعد دستورى يا معانى
بيان از قبيل: تشبيه، استعاره، كنايه و مجاز و گاهى نيز خارج از حدود نكات« دستورى» و
« معانى و بيان» است. مثلا اگر در بيتى كه از آن دو مفهوم درك مىكنيم، دقّت به عمل
آوريم، متوجه خواهيم شد اختلاف مفهوم از اينجا ناشى شده كه در يك مفهوم، فرضا
« قدح» را به معنى لغوى و در ديگرى به مناسبات و قراينى، آن را استعاره از چشم
گرفتهايم يا فرضا اختلاف دو مفهوم از تفاسير مختلف دربارۀ يك لفظ يا يك مضمون
است و نبايد از نظر دور داشت كه گاهى تشخيص و تميز، بين مفهوم اصلى و مفهوم يا
مفاهيم ايهامى با توجه به بيت ما قبل و ما بعد و روح كلّى شعر، ساده و گاهى بر عكس،
تشخيص ما بين دو مفهوم بسيار مشكل و تقريبا محال است.
مثال:>
ز شوق نرگس مست بلند بالائى | چو لاله با قدح افتاده بر لب جويم |
مفهوم بيت چنين است: از عشق و اشتياق چشمان مست بلند بالائى، همچون لاله
قدح به دست بر لب جوى افتادهام.
ولى با توجه به اينكه« قدح» مىتواند استعاره از چشم و« جوى» استعاره از اشك
چشم باشد، مفهوم بيت چنين خواهد بود: از عشق و اشتياق نرگس مست و ديدگان
مخمور بلند بالائى با قدح ديدگان اشكبار، چون لالۀ خونين بر لب جوئى كه از ديدگانم
روان است افتادهام. به عبارت ديگر جوئى كه بر كنار آن افتادهام، جوئى است كه از
ديدگانم مىرانم.
صد جوى آب بستهام از ديده بر كنار | بر بوى تخم مهر كه در دل بكارمت | |
چندان گريستيم كه هر كس كه بر گذشت | در اشك ما چو ديد روان گفت كاين چه جوست |
قدحى كه دارم، چشمان خونين است كه به ياد نرگس مست و چشمان مخمور
بلند بالائى است.
ايهامات لفظى و معنوى
ايهامات« لفظى و معنوى» آنهايى هستند كه در بيتى كلمهاى به كار رفته كه داراى دو
معنى مستقل و مختلف يا داراى معنى لغوى و مجازى است كه بيت با هر يكى از آن
دو معنى داراى مفهوم كاملا درست است يا كلمهاى، كلمه متجانس و متشابه خود را به
علت وجود قراين به خاطر مىآورد كه بيت با در نظر گرفتن آن كلمۀ متجانس و متشابه نيز
داراى معنى و مفهوم است.
مثال:>
ما در پياله عكس رخ يار ديدهايم | اى بيخبر ز لذّت شرب مدام ما |
« مدام» در اين بيت به هر دو مفهوم:« شراب» و« مداوم و پيوسته» كه گرفته شود
بيت داراى معنى درست است.
مدام به معنى شراب: اى كسى كه از لذّت شراب خوردن ما بى خبرى، نمىدانى كه
ما در پياله، عكس رخ يار و جلوههاى جمال او را ديدهايم.
مدام به معنى پيوسته و مداوم. اى كسى كه از لذّت شرب مداوم و پيوسته ما
بى خبرى و نمىدانى ما از بهر چه پيوسته شراب مىنوشيم و چرا هميشه پياله به دست
ماست. اين كار ما از آن نظر است كه ما در پياله عكس رخ يار و جلوههاى جمال او را
ديدهايم و مىبينيم.