امین صباغ کلات – [جای چنگ

سينه ميدان دلست ؛گفتي که هنگ ديگر است

در درونش ؛ دنگ دنگي؛جاي جنگ ديگر است

آسمان آبي چه رنگ خوش کشيدن بر تنش

آسمان دل بيا بنگر که رنگ ديگر است

رود عشقي از درون سينه؛بيرون مي زند

گر چه رگ باشد ولي چون رود گنگ ديگر است

خا نه دل بارها فر سوده شد از کار عشق

عشق مي خواهي اگر وقت کلنگ ديگر است

وقت آن شد دل کنم با جان دل قربان دل

چون درون سينه من دنگ دنگ ديگر است

سينه شد ميدان جنگ عاشقان دل همي

از درون سينه من بنگ بنگ ديگر است

مردم از دست دلم گوشش بدهکارم نبود

ديگر آزاد است چون ؛ اون گيج و منگ ديگر است

بيخ گوشم صدهزاران نکته گفتند و حيف

داخل گوش دل من ونگ ونگ ديگر است

سينه بردل پنجه مي آرد که پنهانش کند

مي شکافم بنگرش ؛چون جاي چنگ ديگر است