دنیای تاریکی ست دنیای بدون تو
کی میرسد تا صبح یلدای بدون تو
کی میرسد تا صبح یلدای بدون تو
میترسم از پایان این اغمای مرگ آور
کابوس سنگینی ست رویای بدون تو
الیوم، فیٖ قَلبیٖ شَعَرتٌ الحُزْن مِن حُبِک *
گشتم عرب را، نیست معنای “بدون تو”
در گرمسیری نگاهت زندگی کردم
میلرزم از پاییز و سرمای بدون تو
بیزارم از تنهاییِ روزی که می فهمم
تنهاترین تنهاست، تنهای بدون تو
خورشید را پشت نگاهت منتظر نگذار
من چشم میبندم به فردای بدون تو
با من بمان ای چلچراغ خانه ی قلبم
دنیای تاریکی ست دنیای بدون تو
* ترجمه: امروز از عشق تو در قلبم اندوه را احساس میکنم.
شاعر امین ترابی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو