احسان امیرسالاری
امینی مونسی هم مرد میدانی محمد
پیام آور، مبشر، متن قرآنی محمد
حدیثت برده از هر مجلسی رنگ سیاهی
چراغی روشنی، آیینه بندانی محمد
ستمها را چنان از ریشه برکندی تو در شب
به آن شق القمر! خود ماه تابانی محمد
چنان راسخ! نکردی پشت خود را تا به ظلمت
که مانندت نباشد راست پیمانی محمد
خدا را حامی خود کرده بودی قبل بعثت
جدا کردی تو گردن بند یمّانی محمد
حجاز از نام زیبایت زبانزد شد به دنیا
که شستی جهل با آهنگ بارانی محمد
به اقیانوس دین نامت چو یاسین پاسبان است
که بر طوفان دشمن سنگ مرجانی محمد
شفاعت کن تو مردم را که مهرت را گرفتند
قیامت نور والا، چشم یزدانی محمد
#احسان_امیرسالاری
94/10/5 23:55
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران