تو مپندار که من کورم و عاشق شده ام
یا که دیوانه ای در چشم خلایق شده ام
یا که دیوانه ای در چشم خلایق شده ام
تا نفس هست فقط سینهی من خانهی توست
شک نکن در ره این عشق منافق شده ام
هر کسی اسیرِ در پیچ و خم گیسویی ست
بی تو ، من باختهی جنگ علایق شـده ام
گفته بودی که از این شهر بِکن دل، برویم
حال کجایی که من اینبار موافق شده ام
پشتِ فردا برایت کلبه ای خواهم ساخت
دل به دریا بزن اینجـا، که قایـق شـده ام
آسمان ماه ندارد، شبـی که … تو باشـی
از فـروغ مَـهِ تو ، رنگ شقایـق شـده ام
امیرپیام نجفی زاده
شاعر امیرپیام نجفی زاده
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو