فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 25 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

امیرابوالفضل عباسیان ((امیر)) – گلبرگِ دل

آنکه دل با نگهی آمد و دزدید و برفت
آه براین دل وعشقش همه خندید و برفت

آنکه چون فصل بهاران به دلم ریشه دواند
تازه گلبرگ دلم را چو خزان چید و برفت

شرمش از این منِ بیچاره فقط بود و ولی
پیش چشمم لب از اغیار ببوسید و برفت

ای بسا شب که دلم درغمِ رویش بگداخت
ماهِ من بود و به شبهام نتابید و برفت

پایِ دل هیچ نشد زان خطِ عشقش به بُرون
دل بُرید از من و اشکم به رهش دید و برفت

دل چو یخ بست ازان سردی و بی مهری یار
گشت خورشید فروزان و درخشید و برفت

آخر این دل که به جز مهر ووفا هیچ نکرد
از چه رنجید ، ندانم ز چه ترسید و برفت؟ !


شاعر امیرابوالفضل عباسیان ((امیر))

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو