شب قدری که مهمانش علی ( ع ) بود
به هر دفتر و دیوانش علی ( ع ) بود
ز اشک خانمان سوز یتیمی
که هم سفره و ایمانش علی ( ع ) بود
علی ( ع ) عشق و علی ( ع ) لطف و مروت
علی ( ع ) هستی و هم نانش علی ( ع ) بود
ز قدری که خدا تعیین نموده
غم و اندوه و حرمانش علی ( ع ) بود
نتیجه ی خون فشانی در عبادت
شهادت ، سرّ پنهانش ، علی ( ع ) بود
علی ( ع ) ناطق به آیات خدا بود
به سینه ثبت قرآنش علی ( ع ) بود
شب قدری که قاتل بی امان زد
و جان ، قربان _ جانانش ، علی ( ع ) بود
در آن شب هر ترازو عاجز از خویش
که هر معیار و میزانش ، علی ( ع ) بود
مقدر هر چه بود از سوی دلدار
مطیع و سر به فرمانش علی ( ع ) بود
اگر مردی به میدان _ نبرد است
به مردی ، مرد _ مردانش ، علی ( ع ) بود
وگر عاشق به مردم ، می شناسید
لطیف و نیک و انسانش ، علی ( ع ) بود
برای راستی گر خیزشی هست
بدان ، سلسله جنبانش ، علی ( ع ) بود
شب قدری عجین با خون پاکش
به آن دوران ، به این دوران ، علی ( ع ) بود
” امید ” قدر _ ما از درد _ بسیار
عدالت هست ، که درمانش علی ( ع ) بود
شاعر امید یاری
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو