حالم همچون پسر تنهایی است
که دلش پیش کسی جا مانده
همچو حال بد آن سربازی
که سر برجک و تنها مانده
که دلش پیش کسی جا مانده
همچو حال بد آن سربازی
که سر برجک و تنها مانده
حالم همچون دل یک پروانه
که بسوزانده پرش را یک شمع
یا که چون حال بد یک مادر
که دگر نیست دلش خاطرجمع
حالم همچون دل یک مجنون است
که شبی تا به سحر باریده
یا که همچون پدر دلسوزی
که سقوط پسرش را دیده
پس از او روز وشب حالم این است
ز دلم غصه و غم می بارد
پس از او هرچه به دنیایم هست
به دلم دانه ی غم می کارد…
شاعر امير جليز
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو