فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 17 تیر 1404

پایگاه خبری شاعر

اعظم فلاح مهنه – روزهای خاکستری


زخم دل راهیچ درمانی که نیست
غصه ها را هیچ پایانی که نیست

یوسف افتاده در چاه سکوت
آرزوی هیچ کنعانی که نیست

ابرهای تیره ی گویی عقیم
در دل آنها بارانی که نیست

رنگ بی رنگی گرفت دین بین ما
سجده ها خالی و ایمانی که نیست

معنی مهرو وفـــــــــــا افسانه شد
هیچ کس بر عهد وپیمانی که نیست

بر لباسی که به جانها دوختیم
ازحیا وشرم دامانی که نیست

سفره ای با خون دل قدری نمک
برسرش هرگز مهمانی که نیست

روزها خاکستری دودی و سرد
داغدارگل و گلدانی که نیست

یک نفر از دور هم آغوش مرگ
درنگاهش اشک دورانی که نیست

باز هم گوساله ی زرین وباز
معنی و تاویل قرآنی که نیست

آسمان زندگی تاریک وسرد
در نگاهش ماه تابانی که نیست

درکویر خشک دلهامان دگر
بوته ی تنها و عریانی که نیست

این بهشت زندگی ارزانــــی
آدم بهتر زشیطـــانی که نیست


شاعر اعظم فلاح مهنه

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو