باغیم که فصل زرد سهم من و توست
دیریست که باد سرد سهم من و توست
دیریست که باد سرد سهم من و توست
نراد زمان اگر چه ما را برده است
ایثار در این نبرد سهم من و توست
یکباغ خوشی ولی به هنگام ثمر
محصول درخت درد سهم من و توست
بیهوده مگوییم که در ساحت عشق
تقدیر و قضا چه کرد؟ سهم من و توست
گر میشکند دلت چو من باکی نیست
تا نام نکوی مرد سهم من و توست
تقدیر و قضا چه کرد . سهم من و توست
گر میشکند دلت چو من باکی نیست
تا نام نکوی مرد سهم من و توست
شاعر اشکان کاوسی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو