اسیر دنیا
○○○○○
به خیال یار بودم بشدم اسیر دنیا
به چه اعتماد کردم قسمش دهم خدا را
*
شبی از زبان هاتف به من این ندا چنین گفت
که مگر ز عقل دوری تو نمیشنوی صدا را؟
*
به گدا درم نبخشی به صفا چرا دوانی؟
تو کدام اشرف هستی که درآوری ادا را؟
*
به قم اکتفا نکردی به منا روانه گشتی
به کنار دست بنگر تو ببین صد گدا را
*
به خودم نهیب دادم که نترس ای فلانی
که از ابتدا دویدم که ببینم انتها را
*
تو ستار هر عیوبی توغفار هر ذنوبی
برهان ز بندگانت همه درد و ابتلا را
*
همه سعی می نمودم بروم مسیر حق را
بنمای ره به من هم بده دست من عصا را
*
به امید منجیم من که جهان شود پر از داد
برسان به ما فرج را بکن استجابت این دعا را
به گناه خویش آگاه به محبت تو محتاج
نروم به جای دیگر تو فقط تویی خدایا
*
من بیچاره ز غفلت بشدم خیره ز مستی
گذراندم به جهالت لحظات چون طلا را
*
من اگر گناهکارم نشوم ز لطف نومید
که خدای مهربانم گذرد ز من خطا را
،،حاج اکبری،،