فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 5 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

اسماعیل پیغمبری کلات – نازنین

” نازنین”

پر میکشد مرغ دلم، اندر هوای دیدنت

دزدانه دیدت میزنم در موقع گل چیدنت

وقتی خرامان میروی،همراهت این دل میرود

دل میبرد ای نازنین، در باغِ گل، خندیدنت

هوش از سرِ دنیا بَرَد، دنیای شور انگیز تو

هنگامه میگردد به پا،هنگامه ی رقصیدنت

بالا بلند ابرو کمان، یک دانه ای تو بی گمان

دنیا بسان مادری، می خندد از بالیدنت

بارانی از مهر و وفا، باریده ای جانا به ما

هفت آسمان، حیران شده،از نحوه ی باریدنت

خالی به لب داری سیاه ، خالی کنی دل از گناه

در خواب دارد لذتی،از خالِ لب بوسیدنت

این دل گرفتار تو شد، تا عاشق زار تو شد

یک دم تحمل کی کند، یار دگر بگزیدنت

بلبل غزلخوان از تو شد،شادیِّ بُستان از تو شد

میبالد هر یاری به خود،از حس خوب بودنت

شاعر اسماعیل پیغمبری کلات

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو