#لحن_نگاه
#قالب_غزل
۹۵/۴/۱۱
#قالب_غزل
۹۵/۴/۱۱
هرکه با لحنِ نگاهِ تو به دریا زده است
لنگرانداخته از عاقبتش جا زده است
این به دریا زدن از ریشه غلط بود غلط
عشق،این قرعه به نامِ منِ تنها زده است
شهریارِ تو منم در به دری خسته که از
این همه در به دری سر به ثُریا زده است
من گلو پُر شده از اشکم و با طعمِ عطش
چه سخن ها که لبم با لبِ لیلا زده است
ای که بر عَرشِهء کشتی نَنِشستی و به من
لهجهء چشم تو اِنگار بفرما زده است
نا خداوند تو باشی به خداوند قسم
این بفرمای تو صد طعنه به فتوا زده است
می روم دستِ خودم نیست اگر می بینی
عقلِ بی لَنگرِ من خنده به دنیا زده است
باز هم لحنِ نگاهِ تو به فریاد آمد
آن به دریا زده این بار به صحرا زده است
#شعر_از_اسماعیل_فردوسی
شاعر اسماعیل فردوسی پژوه
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو