اله یار خادمیان
نامه هایت غزلِ اولِ روز ست ، هنوز
نامِ تو فتنه کش و سیطره سوزست ،هنوز
شعر هایِ هیجان آور وهستی بخش ات
نقش بر سینه ی مردانه هنوزست ، هنوز
هر زمستان زده ای بویِ بهار ازتو شنید
باعثِ مرگِ زمستانِ عجوزست ، هنوز
ذره ای تفرقه در حرفِ تو پیدا نشود
فصل فصلِ سخنت فاصله دوزست ،هنوز
یادِ سبزِ تو سرود و سخن اهلِ دل است
ادبیات تو ارکان عروض ست ،هنوز
هرکجا جلوه ی مهر است تو داری حرکت
عشق و ایمان تو در حال بروز است ،هنوز
صورت خوب، ِخدا مظهرِ انسان پرور
رسم و آیین تو آیینه یِ روزست، هنوز
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران