زندگینامه
بدالجواد بجنگردی معروف به ادیب نیشابوری(ادیب اول-یکم)، ادب شناس،شاعر، محقق، مدرس و اندیشمند معروف دوره مشروطیت است.ادیب به دو زبان فارسی و عربی شعر سروده است.در تاریخ ادبیات صدوپنجاه سال اخیر نیشابور دو نفر معروف به ادیب بودند:یکی میرزا عبدالجواد بجنگری معروف به ادیب اول و شیخ محمدتقی ادیب نیشابوری معروف به ادیب دوم و متخلص به راموز که شاگرد ادیب اول بوده است.
سبک شعری
او اطلاعات فراوانی از دانشهای گوناگون اسلامی و علوم قدیم داشتهاست و اشرافش به واژههای فارسی و عربی، شعر او را از اشارات و تلمحیات مختلف سرشار کرده و این منطقی بودن و آگاهانه سرودنها سبب شدهاست تا در شعر او شور، حال و عواطف شاعرانه کمتر مورد توجه قرار گیرد. درسرودن شعرازسبک قاآنی پیروی میکرد. اما بعد ازمدتی به شیوه ترکستانی روی آورد و سرانجام خود صاحب سبکی ویژه شد. ادیب نیشابوری شاعری توانا بود و انتخاب الفاظ و انسجام ترکیبات و معانی دقیق ازخصوصیات بارز شعراوست.
تقسیم بندی اشعار او
اشعار او را به سه دسته تقسیم کردند:
- اشعاری که در جوانی به پیروی از قاآنی سرودهاست که بعدها خودش نپسندید.
- اشعاری که به سبک خراسانی سروده که به علت برخورداری از واژگان غنی، بسیار استادانهاست.
- اشعار عرفانی و صوفیانه که گویا خودش بیشتر این اشعار را دوست میداشتهاست.
تدریس
او در سال ۱۲۹۷ قمری به مشهد رفت و در «مدرسه خیرات خان» و «مدرسه فاضل خان» و «مدرسه نواب» درس خواند .از سال ۱۳۰۴ تا ۱۳۴۴ -مرگ-در مشهد به تدریس پرداخت.ادیب نیشابوری در دو سطح عالی و متوسط تدریس داشت. در سطح متوسط برای عموم طلاب بیشتر شرح نظام، مغنی و مطول می گفت و برای شاگردان خصوصی اش، سطح عالی ادبیات عرب. او منظومه ملاهادی سبزواری در فلسفه و منطق را هم تدریس می کرد. شیوه تدریس او خطابی بود و شاگرد اجازه بحث و سؤال نداشت. او چون می دانست که با این روش، درس را به گونه ای تقریر می کند که هیچ اشکالی حتی برای شاگردی با پایین ترین سطح استعداد برجای نمی ماند. ادیب، فارسی و عربی را فصیح می گفت و به یاری حافظه اش که بسیار قوی بود، تمام دانسته های خودش را به طرز منسجم به شاگردانش القا می کرد و همین امر سبب بود که حلقه های درسی اش، آنچنان شیرین و جذاب شود که گاهی بیشتر از ۳۰۰ طلبه در آن شرکت می کردند. پیش از اینکه او را شاعری ارزشمند بدانند، مدرسی توانا و قابل می دانند. در مکتب او ادبا و فضلای بسیاری پرورش یافتند و به دست افراد مکتب او، نخستین دانشکده های ادبیات در ایران تأسیس شد.
آثار
ادیب چشمان ضعیفی داشته ازین رو آثار زیادی ازو بر جای نمانده است.ازادیب نیشابوری علاوه بردیوان اشعار به نام لآلی مکنون، «بخشی ازشَرح مُعَلَّقات سَبعه و رسالهای درجمع بین عروض عربی و فارسی» باقیست.
شاگردان
ملکالشعرا بهار، محمد پروین گنابادی و بدیعالزمان فروزانفر وادیب طوسی ، محمد تقی مدرس رضوی، محمد فرخ، محمد تقی ادیب نیشابوری، محمد علی بامداد، سید جلال الدین تهرانی، سید حسن مشکات طبسی، محمد علی سجادی، از جمله شاگردان مشهور او بودند
اخلاق و رفتار او
او زندگی بسیار ساده و برخلاف محیط علمی آن روز، وضع ظاهری اش آمیزه ای از سنت های قدیم و جدید بود. با آنکه تنگدست بود ولی از مناعت طبع و عزت نفس بالایی برخوردار بود، درآمد او فقط مستمری سالانه مدرسه نواب مشهد و مقدار کمی که از ملک ارثی به او میرسید، بوده است. دعوت هیچ یک از ثروتمندان و خان های خراسان را قبول نمی کرد، در اواخر عمرش جز با صیدعلی خان با کس دیگری مراوده نداشت، در مقابل صاحب منصبان، و بزرگان اصلا سر تعظیم فرود نیاورد. مدح کسی را نمی گفت ( تنها قصیده اش -مربوط به مدح-درباره مظفرالدین شاه، به سبب افتتاح مجلس شورای ملی بود.) او در عمرش فقط یک ریاست قبول کرد، ریاست انجمن ادبی خراسان. زندگی او در درس و بحث خلاصه می شد. تنها یکبار در اواخر عمرش به زادگاه خود و سفری به کاشمر و اطراف تربت حیدریه کرد. تفریح و گردش او فقط در باغهای اطراف مشهد بود که بیشتر آن، به بحث های ادبی می گذشت و گاهی هم در پایان هفته به منزل دوستانش چون ایرج میرزا و میرزاقهرمان (شکسته) می رفت.
نظرات خاص
ادیب ضمن کسب علوم دینی، به تدریج بر دانسته های ادبی و تاریخی خود افزود. او همچنین نظریات ملاصدرا را می پسندید و در نجوم و جبر و مقابله و حساب و هندسه تسلط کامل داشت. اما تخصص او در علوم ادبی بود. او تمام قاموس و برهان قاطع را در حفظ نموده و افزون بر دوازده هزار بیت از اشعار عرب جاهلی را به خاطر سپرده بود.همچنین ادیب هیچگاه تدریس اش را حتی در روزهای تعطیل رسمی، رها نمی کرد. می گوید: احترام پیامبران و ائمه اطهار به خاطر علم آن هاست.ترک علم چه معنی دارد؟ رسول خدا گفته که ز گهواره تا گور دانش بجوی. نفرموده غیر از بعضی روزها.
نمونه شعر
همچو فرهاد بود کوه کنی پیشه ما
کوه ما : سینه ما ناخن ما : تیشه ما
شور شیرین ز بس آراست ره جلوه گری
همچو فرهاد تراود ز رگ و ریشه ما
بهر یک جرعه ی جام منت ساقی نکشیم
اشک ما : باده ما دیده ما : شیشه ما
عشق شیری قوی پنجه و می گوید فاش
هرکه از جان گذرد بگذرد از بیشه ما
منابع :