بخواب چشم ترم تا سپیده سر بزند
و جغد شوم نگاهت دوباره پر بزند
هوای خانه ی قلبم کمی نفسگیر است
خدا کند که نگاهش به من شرر بزند
شکسته شد کمرم از جدایی یارم
بگو که دست طبیبم به این خطر بزند
نشسته با قلم و رنگ و بوم نقاشی
بگو که نقش مرا لایق هنر بزند
اگر چه رفته و داغش همیشه همراه ست
همیشه منتظرم لحظه ای به در بزند
#احمد_نعیمی_اراک
شاعر احمد نعیمی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو