نام زیبای تو ..
نام زیبای تو آمد به پرستاری دل
آمدم تا بنمائی تو دگر یاری دل
غم دل بیش زحد شد مددی زود فرست
آمدم پیش تو در، دفع گرفتاری دل
هر دری را که زدم هیچ جوابی نرسید
آمدم نور فشانی تو باین تاری دل
غم زدل گشت فراوان نتوان گفت چه حد
آمدم تاکه کنی باز تو غمخواری دل
راز دل را نتوان بر همه کس فاش نمود
آمدم تا بشود رفع ز دشواری دل
گشت بیمار دلم از غم هجر تو بسی
آمدم بهر شفای غم بیماری دل
دل زارم همه اوقات تورا میطلبد
آمدم تاکه ببینی تو همین زاری دل
باز (گمنام) تورا میطلبد در دل شب
آمدم در سحرت باز به بیداری دل
پنجشنبه سی ام آذر نود شش.
شاعر احمد رشیدی مقدم
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو