
حیف است که بر کار خدا روزه ی شک دار بگیریم
دل داده ی او گـــشته ولی ؛ غمــزه یِ اطوار بگیریم
آنجا که نــــظر کرده شوی ؛ لایــــــق در کار خلافت
دستــــــی زده بر دایره آن ؛ نقطه ی پرگار بگــیریم
هر صبح که در مبحث این کار ِ نظامست به ایراد
بر گرد فلک گشته و آن خواهش کــردار بگــیریم
هر بار وبه هرنعمت وهر وحی پدیـداروبه هر شک
چنــــگی زده بر رحمت و آن میل خـطا کار بگیریم
جائی که فقط درگــهِ او مـُهر ثوابـــش به روا هست
بر کار ثوابـــش به جفا ؛ ســــــجده ی ِانکار بگیریم
شاعر احمدمحسنی اصل ,
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو