این عشق درآورده عزیزم پدرم را
کردست هوایی دلِ خونین جگرم را
می بینی که در راهِ تو مشتاق ترینم
لااقل تو ببین اندکی هم چشم ترم را
فرهاد شدم تا که تو شیرین شوی افسوس
می بینی و می گیری ز من این تبرم را
بعد از تو کسی چون تو نباشد و نیاید
بردست همان زلف تو در باد سرم را
یک روز که از عشقِ تو افتاد دلم مرد
می میرم و مردم به تو گویند خبرم را
#ابوالفضل_کرمی_کافی
شاعر ابوالفضل کرمی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو