فرهنگی، هنری و ادبی

امروز : 1 بهمن 1403

پایگاه خبری شاعر

ابراهیم گرجی – پرداخت حقوق

وقت پرداخت حقوق دل نگران میگردد
غم و غصه است که یکباره عیان میگردد
برکتی نیست در این پول و حقوقت بخدا
چون همه صرف اجناس گران میگردد
جیب تو باد کندظاهرا از پول ولی
زود بینی که بهارت چو خزان میگردد
کل پرداخت اضافات به اقساط رود
اهل خانه همگی مرثیه خوان میگردد
همسرت اید جاروب بدست داد زند
اشکت از دیده ببینی چو روان میگردد
عاشقی و همه ی عشق تو از یاد رود
بخدا نو کرتم ورد زبان می گردد
دل سرکار علیه زمانی سوزد
تنت از ضربه بی تاب و توان میگردد
جسم مظلوم چنان زیر لگد له بشود
این دل اوست که از شوق چه جوان میگردد
چه مقامی است جوابگوی لگد خوردن تو
تا حقوق دگر این حال نهان میگردد

عزیزان بزرگوارم. البته طنز است بدل نگیرید همسران نازنین ما چنین نمیکنند اما….واقعیتی در قالبش پنهان است که
ارزو دارم هرچه زودتر در گوش ها صدا و در چشم ها منعکس شود و برای
همیشه تشویش گرانی از دل ها برود.انشااله

شاعر ابراهیم گرجی

بخش غزل | پایگاه  خبری شاعر


منبع: شعر نو