هی وعده دادی روزگارت ناب گردد
وردی بخوانم دشمنت بی تاب گردد
گفتی که ارزانی بیارم درب خانه
وفق مرادت اید و بر باب گردد
کردم من اطمینان و رفتم سوی بازار
دنبال هر چه گشته ام نایاب گردد هروعده دادی عکس ان دیدم به ظاهر
هر چه که کاشتم پس چرا بی اب گردد
گر بیشتر تکیه کنم بر وعده هایت
اید مرا روزی که بختم خواب گردد
وردی بخوانم دشمنت بی تاب گردد
گفتی که ارزانی بیارم درب خانه
وفق مرادت اید و بر باب گردد
کردم من اطمینان و رفتم سوی بازار
دنبال هر چه گشته ام نایاب گردد هروعده دادی عکس ان دیدم به ظاهر
هر چه که کاشتم پس چرا بی اب گردد
گر بیشتر تکیه کنم بر وعده هایت
اید مرا روزی که بختم خواب گردد
شاعر ابراهیم گرجی
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو