فرهنگ باریکانی
تو نه مثل آفتابی که چنــان فرود دارد
نه هلال ماه مانی که سر سجود دارد
اَزل و اَبد وجودت همه مستدام باشد
نه فَراز و نه فرودی کرمت وجود دارد
ز تلالو وجــودت همــــگان برند سهمی
به دو عالم است نورت همه جا نمود دارد
تویی ای کمال مطلق که وجود هر کس از توست
به جهان چــو هــر که آید سنـــــد ورود دارد
برو ای جــمال خاکی اگـرت ز غــافلانی
تو بدان خروج ماهی چه ضرر به رود دارد
به خسارت است انسان که قسم به عصر باشد
به اطــاعتش نباشی دگــرش چه ســود دارد
تو ز روح و جان بگفتی سخنی تمام صــالح
که چه نکته های نابی بدل این سرود دارد
فرهنگ باریکانی(صالح)
12/6/92
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: سایت شعر ایران