سرویس استانهای پایگاه خبری شاعر به نقل از (ایبنا) – ساحل رضایی: حسین سیدبر، شاعر جوان مشهدی از سال ۱۳۹۵ یعنی زمانی که ۲۰ ساله بود با ورود به جلسه شعر رضوی با مدیریت غلامرضا شکوهی به طور جدی وارد فضای ادبیات شد و پس از آن در دیگر جلسات شعر مشهد شرکت کرد. او شاعر و نویسنده مشهدی، متولد سال ۱۳۷۵ در مشهد و تحصیلکرده رشته دبیری زبان و ادبیات فارسی است و اکنون مشغول فعالیتهای ادبی، اعم از آموزش شعر و داستان نویسی است و شغل او در حال حاضر، آموزگاری ادبیات فارسی در مقاطع متوسطه اول و متوسطه دوم است.
وی در عرصه ادبیات خود را شاگرد استادانی چون غلامرضا شکوهی، مجتبی ابوالقاسمی، مجید نظافت، محمدکاظم کاظمی و تقوی بهبهانی میداند که از این میان تقوی بهبهانی را مهمترین استادی میداند که بر او تأثیر بسزایی گذاشته است. تاکنون کتابهایی با عناوین «ترنم لبیک»، «به رنگ انار» و «من خودم هستم» از وی منتشر شده است. با این شاعر و نویسنده جوان مشهدی در خصوص آثارش، وضعیت ادبی خراسان و فضای شعر و شاعران به گفتوگو نشستیم؛
«حسین سیدبر» شاعر و نویسنده مشهد گفت: از دوران کودکی همیشه علاقهمند بودهام تا تجربیاتی که از دنیای اطرافم کسب میکنم را به صورت داستان یا با کمک کلام موزون عنوان کنم. از آنجایی که به سرودن شعر بسیار علاقهمند بودم در دوران دبیرستان به دبیران ادبیات خود رجوع میکردم و اینگونه کمکم در همان دوران دبیرستان به وزن و عروض شعر مسلط شدم.
وی افزود: در سن ۱۸ سالگی پس از ورود به دانشگاه، آشنایی با مجتبی ابوالقاسمی موجب باز شدن پای من به جلسات شعری مشهد چون انجمن ادبی ارشاد و انجمن ادبی وقت شعر شد و اینگونه نگاهم به ادبیات و شعر جدیتر از قبل شد.
سیدبر با بیان اینکه در انجمن ادبی ارشاد توجه ویژهای به شعر سپید میشد، گفت: انجمن ادبی ارشاد با مدیریت مجید نظافت، جلسهای بود که در آن شاعران از هر گروه و با هر نگاهی شرکت میکردند. با توجه به اینکه شاعران سپیدسرا در جلسات معمولاً غریب واقع میشوند و به شعرشان چندان توجهی نمیشود، استاد مجید نظافت با دقت به اشعار سپید شاعران گوش میداد و آنها را نقد میکرد.
وی افزود: انجمن ادبی ارشاد بستر خوبی برای شنیدن اشعار سپید بود. بسیاری از شرکت کنندگان در همین جلسات ذوق سرودن پیدا کردند و دست به قلم بردند. اما پس از مدتی متاسفانه این انجمن بنابر دلایلی نتوانست به فعالیت خود ادامه دهد.
شعر سپید ظرفیت عظیمی دارد
حسین سیدبر در رابطه با قالب شعر سپید و شاعران سپیدسرا بیان کرد: شعر سپید دارای ظرفیت عظیمی است. بسیاری از شاعران خراسانی مثل علی عربی رمائیل، رفعت حسینی، علیرضا جهانشاهی و مهدی آخرتی طی سالهای گذشته در این قالب سرودهاند و خوب عمل کردهاند.
وی افزود: کتابهای زیادی تاکنون در خصوص توضیح شعر سپید تالیف شده است اما هنوز کتاب کامل و جامعی که بتواند درباره شعر سپید بگوید تالیف نشده است. آثاری که تاکنون در این باب تالیف شدهاند از زوایا و گوشه کنارهایی به شعر سپید نگاه میکنند اما به درستی راجع به لحن، موسیقی، تصویر پردازی، ظرفیتها و زیبایی شناسی شعر سپید صحبت نمیکنند. مباحثی هم که در این کتابها بیان شده است همان مباحث عمومی است که در رابطه با شعر کلاسیک شنیدهایم و سعی شده آن مباحث به شعر سپید هم تعمیم داده شود. از این نظر تا حدودی این قالب، مظلوم واقع شده است.
این فعال ادبی و فرهنگی جوان خراسانی گفت: شعر سپید به شخصه در حد ظرفیت ذهنی من نیست و ترجیح میدهم در ظرفیت موسیقیایی کلام کار کنم و بیشتر سعی میکنم در قالب شعر کلاسیک با ظرفیتهای هنجار گریزی، آشنایی زدایی و موسیقی بیانم را ارائه دهم.
مخاطبان با غزل انسی دیرینه دارند
وی ادامه داد: من تقریباً در تمام قالبهای شعر کلاسیک کار کردهام اما قالبی که بیشتر با آن سر و کار دارم قالب غزل است. در قالبهای دیگری هم مثل غزل مثنوی، مثنوی، رباعی و چهار پاره شعر میسرایم اما در قالب غزل بیشتر. غزل بیشتر میسرایم چرا که از گذشته تاکنون این قالب دارای ظرف بسیار بزرگی بوده است.
این شاعر جوان عنوان کرد: به شخصه معتقدم برخی از ظرفهای شعر کوچکترند. زمانی که نیما یوشیج به عقیده شخصی خود وزن شعر را میشکند تا کلام را گسترش دهد در خود نیاز تغییر فرم و گسترده صحبت کردن را میبیند. اما این نیاز برای من در غزل بیشتر معنا پیدا میکند.
وی با بیان محبوبیت قالب غزل میان مخاطبان یادآور شد: قالب غزل همواره محبوبترین قالب میان شاعران و مخاطبان بوده است. به تناسب ظرفیت قالب غزل در اغلب غزلهایم سعی میکنم مهمترین کلمه شعرم را در جایگاه ردیف و قافیه بگذارم تا آن کلمه در این جایگاه بیشتر شنیده شود و این برایم نوعی لذت به ارمغان میآورد. مخاطبان عام و خاص شعر با غزل انسی دیرینه دارند و با توجه به موسیقی درونی، موسیقی بیرونی و موسیقی کناری که این قالب برای مخاطب ایجاد میکند زیبایی چندبرابری را به مخاطب خاص و عام القا میکند.
آثاری با مضامین عاشقانه و شهدا
سیدبر در خصوص چاپ اولین مجموعه شعری خود بیان کرد: اولین مجموعه شعر من به نام «من خودم هستم» در سال ۱۴۰۱ توسط انتشارات رنگین کمان چاپ شد. اشعار من در این مجموعه بیشتر دارای مضامین عاشقانه و آزاد است. اما در میان اشعار این کتاب، شعر آیینی هم وجود دارد و تعدادی دیگر از اشعار برخاسته از دغدغههای من در وضعیت سیاسی و اجتماعی است. در این کتاب از انتشار برخی از اشعار ناراضی بودم که این ناراضی بودن برمیگردد به قضیه چاپ و نشر کتاب و سانسور آن. ای کاش وقتی کتابی چاپ میشود، آن کسی که قرار است موارد ممیزی کتاب را بررسی کند از جامعه هنرمندان منتقد و معتبر ما باشد. در کتاب «من خودم هستم» بسیاری از کلمات ساده که حتی کلماتی چند پهلو و ابهام آمیز نبودند از اشعارم حذف شد و به کل شعر ضربه زد. اصولاً وقتی واژهای از بیت یا مصرعی حذف شود و بدون فکر واژهای دیگر جایگزینش شود فرم شعر خراب میشود.
وی یادآور شد: دو کتاب دیگر من به نامهای «ترنم لبیک» و «به رنگ انار» که در آنها به طور اختصاصی به مضمون شهدا پرداختهام توسط انتشارات ارتش چاپ شد. کتاب «به رنگ انار» توسط بنیاد حفظ آثار و نشر ارزشهای دفاع مقدس مجدداً در دست چاپ قرار گرفته است. علاوه بر اینها کتاب دیگری هم از من در زمینه آموزش زبان و ادبیات فارسی برای پایههای هفتم، هشتم و نهم برای تیزهوشان در حال چاپ است.
همیشه در امر آموزش دغدغه داشتم
این شاعر و نویسنده جوان در خصوص فعالیتش در انجمن ادبی وقت شعر نیز بیان کرد: جلسه ادبی وقت شعر از سال ۱۳۹۶ آغاز به کار کرد و تا سال ۱۴۰۰ ادامه داشت. از آنجایی که همیشه در امر آموزش دغدغه داشتم در جلسات ادبی وقت شعر، کلاسهای آموزشی مختلفی مثل آموزش عروض و قافیه و داستان نویسی برای شرکتکنندگان برگزار کردم. این امر موجب شد تا در سایر فرهنگسراهای مشهد این فعالیت را ادامه دهم و کارگاههای بیشتری در این خصوص تشکیل دهم.
وی در مورد تشکیل اولین انجمن ادبیاش گفت: در سال ۱۳۹۷ به همراه جلال کیانی، شاعر صاحب سبک خراسانی، انجمنی به نام انجمن ادبی راه تشکیل دادیم. در این جلسات شاعران زیادی چه پیر، چه جوان و چه نوجوان شرکت میکردند و فضای بسیار صمیمی و خوبی داشت. اما پس از کمتر از دو سال این انجمن به دلیل عدم حمایت فرهنگسرایی که در آن جلسه تشکیل میدادیم خاتمه یافت و دیگر ادامه پیدا نکرد. اما فعالیتم را در عرصه آموزش به هر طریقی ادامه دادم و بسیاری از هنرجویانم مانند زهرا عراقی، زهرا طالبی، معصومه حقدادی، زهرا رسولی، محسن خلیلی و… اکنون دارای مجموعه شعر، مجموعه داستان یا رمان هستند.
سیدبر افزود: عمده فعالیت من در امر آموزش طی این سالها مرتبط با شعر و داستان است. در تعدادی از کتابخانههای مشهد با شعار اینکه کتابخانه فقط جای مطالعه نیست، نشستهایی ۱۵ الی ۲۰ دقیقهای در خصوص شعر و داستان برگزار کردم و هنوز هم این نشستها ادامه دارد.
وضعیت مطالعه در جامعه بسیار بد است
این آموزگار و شاعر با بیان اینکه تیراژ کتابها بسیار پایین رفته است، گفت: امروزه دیگر خود شاعران هم به طور تمام و کمال کتابهای یکدیگر را نمیخرند. اگر یک نگاه ساده به تیراژ کتابهای اخیر بیندازیم متوجه میشویم که در گذشته تیراژ کتابها بالای ۲ هزار یا حتی ۳ هزار تا بود و ناشر هم در زمینه فروش و معرفی کتاب سنگ تمام میگذاشت. از طرفی مخاطب هم وجود داشت. اما در عصر ما مگر چقدر کتابهای داستان و شعر به جز آثار نویسندگان و شاعران مشهور مخاطب دارد و به فروش میرود؟ متاسفانه باید این واقعیت را بپذیریم که وضعیت مطالعه در جامعه ما بسیار بد است و دیگر کسی رغبتی به مطالعه آثار شاعران و نویسندگان جدیدتر و نا آشناتر ندارد. ما هنوز هم افراد کتابخوان در جامعهمان داریم اما معتقدم که باید کتاب معرفی شود تا مخاطب پیدا کند. باید با این معرفی کردنها به کتاب ارج و ارزش دهیم.
وی افزود: همه ما شاهدیم که یک کتاب ۷۰ صفحهای قیمتش حداقل ۱۰۰ هزار تومان است. با این حساب دولت باید زمینهای برای پرداختن حقالزحمه به نویسنده یا شاعر صاحب کتاب ایجاد کند. در وضعیت فعلی هم خرید کتاب دشوار است و هم فروش آن. مگر یک هنرمند چقدر توان دارد که طی یک سال بتواند کتابی را با هزار تیراژ به فروش برساند؟ بنابراین من به شخصه از فروش کتابهایم راضی نبودم و آنها را فقط تعدادی از دوستان و آشنایانم تهیه کردند.
سیدبر ادامه داد: بهتر است ارشاد، قانونی را تصویب کند تا کتابها با کارشناسی دقیقتر چاپ بشوند. بسیاری از شاعران و نویسندگان را میشناسم که صرفاً به دلیل اعطای کارت هنر، کتابشان چاپ میشود و وقتی به این کتابها نگاه میکنی متوجه میشوی که از حداقل اصول ادبی شعر و داستان برخوردار نیستند. اینگونه کتابها دارای ارزش ادبی بسیار کم هستند که وارد بازار میشوند و مخاطب عام ما این آثار را به عنوان یک شعر یا داستان فاخر میپذیرد و این اتفاق آسیب بزرگی به ادبیات جامعه ما وارد میکند.
فقر شاعرانگی در ادبیات آیینی دیده میشود
شاعر جوان مشهدی در خصوص فعالیتش در حوزه ادبیات دفاع مقدس گفت: زمینه آشنایی من با ادبیات دفاع مقدس به سه سال پیش برمیگردد. زمانی که در ارتش جمهوری اسلامی ایران به عنوان سرباز فعالیت داشتم. در آن زمان آشنایی من با یکی از فرماندهان موجب ورود من به عرصه ادبیات دفاع مقدس شد. آشنایی با ادبیات دفاع مقدس برای من اتفاق خیلی بزرگ و خوبی بود. این آشنایی در ذهن من ارزشهای خاصی را نهادینه کرد که هرگز از یاد نمیبرم. ادبیات دفاع مقدس قابلیتهای زیادی برای سخن گفتن در زمینههای مختلف دارد. مانند زمینههای انتقادی، حماسی، غنایی و… من سعی داشتم از تمام این ظرفیتها در کتاب «به رنگ انار» استفاده کنم اما متاسفانه در ادبیات دفاع مقدس و همچنین ادبیات آیینی ضعفهایی دیده میشود.
وی افزود: درباره ادبیات آیینی باید بگویم که امروزه متاسفانه مخاطبان عام ما این نوع ادبیات را با ادبیات هیئت اشتباه میگیرند. آیین مبحث کلی و گستردهای دارد. اگر ما ادبیات آیینی را به این معنا که مختص به ائمه باشد در نظر بگیریم، ادبیاتی است که نیازمند پویایی بیشتری است. امروزه متاسفانه ادبیات آیینی در شهرهای مختلف جنون و شاعرانگی و کشف خود را از دست داده است.
سیدبر بیان کرد: از آنجایی که اینگونه اشعار چهارچوب خاص خودشان را دارند، شاعر نمیتواند در آنها هرگونه تشبیه، آشناییزدایی و هنجارگریزی را به کار بگیرد و کمکم این دست اشعار رنگ و بوی جشنوارهای بودن را به خود میگیرند. همین امر باعث میشود تا ذهن شاعر قاعدهمند شود و در چهارچوب در نظر گرفته شده شعر بسراید. مثلاً اگر شما شعر رضوی بخوانید حتماً با تصویرهایی مثل گره زدن، گلدسته، پنجره فولاد، دخیل بستن و امانات و مواردی از این دست روبهرو میشوید. در شعر علوی و شعر انتظار هم همینطور است با این تفاوت که در شعر انتظار کمی گستردگی تصاویر بیشتر است چرا که ما در شعر انتظار موجی از بیان منتقدانه شاعران را میبینیم اما در مجموع فقر شاعرانگی در ادبیات آیینی و به خصوص در ادبیات و شعر ولایی دیده میشود. بیشتر این شعرها در حد یک نظم ساده یا یک نظم در هم ریخته پیش رفته است. بیشتر این اشعار رونوشت اشعاری هستند که در جشنوارهها مقام آوردهاند با تفاوت کمی پس و پیش کردن کلمات و تغییر در قافیه و فرم.
ضعف در ویراستاری بیانگر ضعف مطالعه نویسنده و شاعر است
شاعر جوان مشهدی در خصوص تجربه ویراستاری و وضعیت ویراستاری کتاب هم گفت: با توجه به رشته تحصیلی و شغل من که آموزگاری است همیشه به ویراستاری علاقه داشتهام و تعدادی کتاب از شاعران و نویسندگان تا کنون ویراستاری کردهام. در جامعه فعلی اهمیت ویراستاری بسیار بیشتر از قبل به چشم میخورد.
وی ادامه داد: از بسیاری از شاعران و نویسندگان انتظار میرود خیلی بیشتر در حوزه ویراستاری دستی داشته و خبره باشند اما متاسفانه در ویراستاری کتابهایشان ضعفهای زیادی دیده میشود. برای مثال در سادهترین سطح ویراستاری علامتهای نگارشی را گاهی به اشتباه به کار میبرند. گاهی در کتاب نویسندگان اشتباهات فاحشی در دستور زبان و نحو دیده میشود که همه اینها نشانگر ضعف مطالعه نویسنده و شاعر است.
سیدبر افزود: متاسفانه در حال حاضر کمبود مطالعه به وضوح در کار شاعران و نویسندگان دیده میشود که دلایلی هم دارد. یکی از دلایل رشد زیاد قیمت کتابهاست. به طوری که شاعران حتی نمیتوانند کتابهای یک دیگر را با روی باز بخرند و حتی نمیتوانند از بازار آزاد کتاب تهیه کنند. بنابراین شاعر و نویسندهای که به ذهن خودش خوراک ندهد و دانشش را ارتقا ندهد کمکم متوجه میشود دیگر حرف تازهای برای گفتن ندارد و آنهایی هم که دارد سرشار از ضعفهای ویراستاری است.
از شعر خراسان همیشه با احترام یاد میشود
سیدبر در خصوص شعر و شاعران خراسان یادآور شد: شعر خراسان در محافل ادبی کشور، به دلیل پیشینه گستردهای که دارد همیشه با احترام یاد میشود و همیشه هم حرفی برای گفتن داشته است. در عصر خودمان هم که شعر خراسان در سایهسار شاعر بی نظیری چون غلامرضا شکوهی شکوهمند بوده است. پیشتر جلسات شعر در خراسان بسیار فاخرتر و بهتر برگزار میشد اما کمکم نگاه فردگرایانه شاعران این خطه اجازه نداد تا همه این شاعران زیر یک پرچم قرار بگیرند. با وجود توانایی بسیار بالایی که شاعران خراسانی دارند اما عدم وفاق در میانشان همیشه دیده میشود. به طوری که تعدادی از شاعران خراسان منزوی شدهاند و ترجیح میدهند در خلوت خودشان شعر بگویند و دیگر وارد جلسات نشوند.
حضور پیشکسوتان در محافل ادبی لازم است
وی بیان کرد: اگر جلسات خراسان با همان شور و شعف گذشته برگزار شود به طوری که شاعران پیشکسوت ما در کنار شاعران دانشجو و جوان قرار بگیرند و اشعارشان را بشنوند و چیزهایی در خصوص نقدشان بیان کنند، برونداد جلسات بسیار بالاتر میرود. به نظرم باید حضور استادان و پیشکسوتان ادبیات در نشستهای ادبی پررنگ شود و از وجودشان بهرهمند شویم.
سیدبر افزود: همیشه خروجی جلساتی که به صورت دولتی برگزار میشود از خروجی جلسات خصوصی کمتر بوده است. شاید به این دلیل که در جلسات خصوصی شاعر محدودیت کمتری در سرودن از مضمونهای متنوع دارد.
وی افزود: در شعر شاعران پیشین خراسان پختگی، استواری و انسجام کلام بیشتر دیده میشود. هر چقدر شاعر خودش را به روزگار فعلی نزدیکتر میکند تغییراتی را در جریان شعر مشاهده میکنیم مثل تغییرات در زبان. امروزه توجه بیشتر شاعران روی عنصر زبان است و این توجه وقتی بیش از حد شود شعر از عناصر دیگری چون عاطفه و خیال بی بهره میشود. وقتی به شعر شاعران دو دهه قبل نگاه میکنیم متوجه میشویم زبان کهنه است و این کهنگی زبان ممکن است باعث شود شاعر جوان ما نتواند با آن شعر ارتباط برقرار کند. بنابراین باید تناسبی میان زبان سالم، عاطفه، تخیل و تصویرسازی ایجاد شود تا شعری سالمتر ارائه داده شود.
جلسات کهن خراسان خالی از حتی یک جوان!
سیدبر افزود: در جلسات تهران هنوز شاعران جوان شرکت میکنند و فعالیت دارند اما متاسفانه در مشهد حضور جوانان در این جلسات بسیار کمرنگ شده است. دلیلش هم عدم احترام به سبک، نوع نگرش، شیوه خیال پردازی و تصویرسازی شاعران جوان است. باید به نگاههای تازه در شعر احترام گذاشت. اما این روزها متاسفانه بیشتر انجمنها نگاهی ذوقی و کاملاً غیرعلمی به بعضی از کلمات و قاعدههایی که در شعر جوان اتفاق میافتد دارند. به طوری که شاعر جوان کمکم از جلساتی که نمیتواند در آن نگاه و سبک خودش را به راحتی بیان کند فاصله میگیرد. به این ترتیب جلسات کهن خراسان خالی از حتی یک جوان میشود. برای مثال انجمن ادبی رضوی روزگاری مکان ظهور شاعران جوان بود اما امروز خالی از شاعران جوان است.
وی یادآور شد: شعر هنری است که همیشه غریب واقع شده است و وقتی اثر یک هنرمند غریب باشد زندگی آن هنرمند هم غریبانه میشود. گاهی جاهایی شاعر غریب واقع میشود که باید برایش ارزش و احترام قائل شوند.
دیار خراسان در هر صورت شاعرخیز است
شاعر و نویسنده مشهدی افزود: در حال حاضر میان شاعران جوان خراسان علی سمرقندی، سید محمدامین موسوی، ملیحه آخوندی، محمدرضا صبوریان، محمدرضا معلمی، سهیل سعادت، سعید شعبانزاده و سید ابوالفضل مبارز از شاعران آینده دار ما محسوب میشوند و کارهای بسیار خوبی دارند. به هرحال دیار شعر خراسان همیشه حاصلخیز بوده است و از این دیار چه در گذشته و چه در عصر خودمان شاعرانی بلند شدهاند و مقامهایی در این زمینه کسب کردهاند. اگر در زمانی حتی شعر ما رکود کند و جایگاهش را نسبت به قبل از دست بدهد در هر صورت این دیار، دیاری شاعر خیز است. مردم خراسان به صورت ذاتی با ادبیات آشنا هستند و شعر در خون آنها جاری است.
سیدبر درباره دغدغهاش از سرودن بیان کرد: هدف من از سرودن زیستن در دنیای واژهها و بیان کردن من شخصی خودم است. همیشه سعی کردهام این من شخصی را منی فراتر از حدیث نفس کنم. همیشه تلاشم این بوده است که دردهایی که در شعرم دیده میشود عمومیت داشته باشد و به مسائل کلیتری بپردازم و فکر کنم. همیشه از خودم توقع داشتهام در شعر نگاه تازهتری به اتفاقات اجتماعی داشته باشم و در شعرم نفسهای تازهتر و عمومیتری موج بزند. اینکه تا چه حد در این امر موفق عمل کردهام را باید مخاطبانم بگویند نه من!
شهادتکار هرکسنیست قلبشیر میخواهد
حسین سیدبر در پایان گفتوگو غزلی از مجموعه شعر «به رنگ انار» را تقدیم خوانندگان ایبنا کرد:
صدای چکمههایی آشنا از پشت در آمد
گمان کردم که از بابای تو شاید خبر آمد
خبر در چفیهای پیچیده بود و دست من افتاد
خبر با چند تکه استخوان از پشت در آمد
مسافر از سفر برگشت همراه پرستوها
ببین فرزند من بابا چگونه از سفر آمد!
به دشت آسمان پرواز کرد و آسمانی شد
به دست ما ولیکن باز مشتی بال و پر آمد
به تو گفتم که روزی میرسد از جنگ برگردد
ولی بابای تو امروز خیلی مختصر آمد
شهادتکار هرکس نیست قلب شیر میخواهد
عجب بابای تو از عهدهی این کار بر آمد!
منبع : ایبنا