من و باران و آیینه غزلخوان شب چشمت
شب شعر و غزل خوانی چراغان شب چشمت
پر و بالم کبود از تو چو یک مرداب نیلوفر
پریده رنگ پروانه در ایوان شب چشمت
لبت دریای انگور است و آغوشت شفای جان
تب میخانه ها دارد بهاران شب چشمت
نشسته روی بام تو، کبوترهای شعر من
هزاران دانه میریزد ز دامان شب چشمت
پری وارانه تصویر تو در آیینه میرقصد
همه چشمان آیینه پریشان شب چشمت
دوباره نم نم باران و شاعرهای سرگردان
خیابان غزل پوش و گل افشان شب چشمت
ببین شکرانه میخواهد گذار از فصل بی برگی
درخت پربهار من، به قربان شب چشمت
آبان طاهری
شاعر آبان طاهری
بخش غزل | پایگاه خبری شاعر
منبع: شعر نو